تولد خواهر عزیزم ریحانه
26 اسفند ماه روز تولد خواهر عزیزم ریحانه است. ریحانه یکساله شد. تولدت مبارک با صد هزار تا بوسه ! عشق منی عزیزم نذار دلم بپوسه ! وقت آوردنه کیکه....... تولدت مبارک آجی جونم.... تولد تو تولد من است ، من تمام طول سال بیدار مانده ام که مبادا روز تولد تو تمام شود ، و من در خواب بمانم و نتوانم به تو بگویم ، تولدمان مبارک ! حالا همه باهم ...
عکسهای جدید روژینا و ریحانه 7 اسفند 94
چند عکس قدیمی
عکس های خواهرعزیزم ریحانه
البوم عکس روژینا سلطانی
سلام
متاسفانه با مشکلاتی که برای بلاگفا رخ داد تمام زحمات چند ساله من به هدر رفت و تمام مطالب من حذف شد . به همین خاطر تصمیم گرفتم از این به بعد اینجا فعالیت کنم . امیدوارم اینجا هم من رو همراهی کنید و من رو تنها نگذارید
نویسنده :
روژینا سلطانی
8:13
درد و دل کودک با خدا
کودکی که آماده تولد بود نزد خدا رفت و از او پرسید: “میگویند فردا شما مرا به زمین میفرستید، اما من به این کوچکی و بدون هیچ کمکی چگونه میتوانم برای زندگی به آنجا بروم؟” ….. خداوند پاسخ داد: “از میان تعداد بسیاری از فرشتگان، من یکی را برای تو در نظر گرفتهام. او از تو نگهداری خواهد کرد.” اما کودک هنوز مطمئن نبود که میخواهد برود یا نه: “اما اینجا در بهشت، من هیچ کار جز خندین و آواز خواندن ندارم و اینها برای شادی من کافی هستند.” خداوند لبخند زد: “فرشته تو برایت آواز میخواند، و هر روز به تو لبخند خواهد زد . تو عشق او را احساس خواهی کرد و شاد خواهی بود.” کودک ادامه داد: “من چطور می توانم بفهمم مردم چه میگویند وقتی زبان آنها را نمی دانم؟...
نویسنده :
روژینا سلطانی
10:20
با خدا بودن
آتشي نمى سوزاند "ابراهيم" را ، و دريايى غرق نمي کند "موسى" را ؛ کودکي، مادرش او را به دست موجهاى "نيل" مي سپارد ، تا برسد به خانه ي فرعونِ تشنه به خونَش ؛ ديگري را برادرانش به چاه مى اندازند ، سر از خانه ي عزيز مصر درمي آورد ! مکر زليخا زندانيش مي کند ، اما عاقبت بر تخت ملک مي نشيند... از اين "قِصَص" قرآنى هنوز هم نياموختي؟! که اگر همه ي عالم قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشند ، و خدا نخواهد ؛ نمي توانند ... او که يگانه تکيه گاه من و توست ! پس ؛ به "تدبيرش" اعتماد کن ، به "حکمتش" دل بسپار ، به او "توکل" کن ؛ و به سمت او "قدمي بردار" ، ...
نویسنده :
روژینا سلطانی
10:2
خدایا ...
نداشته ها و تنهایی های کوچک با چیزها و آدمهای کوچک پر میشوند نداشته ها و تنهایی های خیلی خیلی خیلی بزرگ ، فقط با خدا … مهم نیست در این زمین خاکی چقدر تنها باشیم و چقدر حرفهایمان برای دیگران غیر قابل فهم باشد و وقت انسانها برایمان کم … شکر که خدا هست و او جبران تمام دلتنگی ها و مرهم تمام زخمهاست … هر وقت دلت خواست ، مهمانش کن در بهترین جایی که او می پسندد ، در قلبت … و به دستان خالی ات نگاه نکن ، تو فقط خانه ی دلت را برایش نگهدار ، اسباب پذیرایی با اوست … ...
نویسنده :
روژینا سلطانی
9:47