روژینا سلطانیروژینا سلطانی، تا این لحظه: 16 سال و 10 ماه و 13 روز سن داره

وبلاگ شخصی روژینا سلطانی

روز درختکاری و کاشتن درخت

دیروز من و بابام رفتیم چند تا درخت خریدیم و تو باغچه خونه ای که  داریم می سازیم کاشتیم. این چند روز کلی کار کردیم تا باغچه های جدید آماده کاشت بشه. علاوه بر درخت چند تا گل هم کاشتیم و یه قسمتی از باغچه ها رو هم سبزی کاشتیم .  خلاصه روز جالب و خاطره انگیزی بود واسه من . من یاد گرفتم چطور درخت می کارن . بابام میگه درخت ها هم مثل آدم ها نیاز به مراقبت دارن و باید حسابی بهشون رسید. دیروز خانم میرزایی معلم عزیزمون بهمون گفت به مناسبت روز درختکاری یه گلدون ببریم مدرسه که من هم دیروز با بابام از گل فروشی یه گلدون کوچولو و زیبا خریدم و می خوام ببرم مدرسه. ...
17 اسفند 1392

روزهای خوش خانه تکانی

این چند روز خونه ما یه حال و هوای دیگه ای داره . بابا و مامانم سخت مشغول خانه تکانی هستن . اولین اتاقی که بهش رسیدن اتاق من بود . دکوراسیونش رو کلاً عوض کردن . به نظر خودم خیلی بهتر شده این شکلی . چند تا پوستر خریدیم و به دیوارهای اتاقم وصل کردیم که خیلی قشنگن. از نکات جالب خونه تکونی اینه که خیلی از چیزهایی که تو این یکسال گم کردم داره پیدا میشه . البته بگم من کلاً در این خونه تکونی ها هیچ نقشی ندارم و فقط نظاره گر هستم . کلاً دست به سیاه و سفید نمی زنم ...
12 اسفند 1392

تفاوت ...

اینجا دنیاست ... جایی که ما انسانها در کنار هم زیست می کنیم اما تفاوت از کجا تا به کجا کفش پسر بچه ای که در خیابان گدایی می کند و  کفش همسر یکی از  حکام عرب که از الماس ساخته شده است و با قیمت ۴۱۸٫۴۵۰ دلار(بیش از یک میلیاردو دویست و پنجاه میلیون تومان ) خریده شده است ...
11 اسفند 1392

دلتنگی های روزهای آخر سال

اسفند هم از راه رسید. سال 92 هم  گذشت … یکی میگه یک سال دیگه بیهوده گذشت، یکی میگه یک سال بزرگتر شدم، یکی میگه یک سال پیرتر شدم، یکی میگه یک سال دیگه تجربه کسب کردم، یکی میگه یک سال به مرگ نزدیک تر شدم، یکی هم اصلا براش مهم نیست و هیچی نمیگه! منم یک سال بزرگتر شدم … یک سالی که نمی دونم توش واقعا تونستم «بزرگ» بشم یا نه؟ روزهای آخر سال و باید با سال 92 هم وداع کنیم. وداع همیشه سخته حتی اگه بدونی از یک زمستان سخت داری رد میشی و به بهار می رسی . یه موقع هایی دلت واسه سختی های زندگیت هم تنگ میشه. امسال واسه من سال خوبی بود. به مدرسه رفتم و خیلی چیزهای جدید یاد گرفتم. الان دیگه می تونم بخونم و بنویسم. الان دیدم نسبت به دنیا خ...
5 اسفند 1392

حرکت و کوشش

آنها که حال حرکت و کوشش ندارند، حرف برای گفتن بسیار دارند و می گویند این بزرگان استثنا بودند ! اگر این بزرگان نیز چنین می اندیشیدند هرگز استثنایی نمی شدند... برای نتوانستن همیشه توجیهاتی هست... انسان های بزرگ برای توانستن انگیزه ایجاد می کنند اما آدم های تنبل بسوی مرگ پیش می روند... (دکتر ابراهیم میثاق) ...
5 اسفند 1392