وبلاگ شخصی روژینا سلطانی

خشکسالی بوده. معلمه به شاگرداش میگه بچه ها بیاین امروز بریم بیرون شما برای اومدن بارون دعا کنین دعاتون مستجابه. بچه ها میگن آقا اجازه اشتباه می کنین دعای ما مستجاب نیست. میگه چطور؟ از کجا میدونین؟ بچه ها میگن آقا اجازه واضحه، اگر دعای ما مستجاب بود شما باید تا حالا صد بار مرده بودین! روزی معلمی به شاگرد خود گفت: از روی درس 10 بار بنویس! روز بعد شاگرد از روی درس شش بار نوشت. معلم به او گفت چرا از روی درس شش بار نوشتی؟! شاگرد گفت: بدبختی اینجاست که ریاضی مان هم ضعیف است!!! سر درس دستور زبان معلم از شاگردش می پرسه: اگر تو الان بگی "از مدرسه خوشم مي‏آيد" این جمله دارای چه حالتیه؟ شاگرد...

...

لینک دانلود میم مثل مادر کاشکی میشد بهت بگم چقدر صداتو دوست دارم چقدر مث بچگی هام  لالایی هاتو دوست دارم سادگی ها تو دوست دارم ، خستگی ها تو دوست دارم چادر نماز زیر لب خدا خدا تو دوست دارم   کاشکی رو تاقچه ی دلت آینه و شمعدون میشدم تو دشت ابری چشات یه قطره بارون میشدم کاشکی میشد یه دشت گل برات لالایی بخونم یه آسمون نرگس و یاس تو باغ دستات بشونم   بخواب که میخوام تو چشات ستاره هامو بشمارم پیشم بمون که تا ابد دنیا رو با تو دوست دارم دنیا اگه خوب ... اگه بد ، با تو برام دیدنیه باغ گلای اطلسی ، با تو برام چیدنیه   مـــــــــــــــادر ...   کاشکی میشد بهت بگم چقدر صداتو دوست دارم لالایی ...

مادر عزیزم ،وقتی چشم به جهان گشودم. قلب کوچکم مهربانی لبخند و نگاهت را که پر از صداقت و بی ریایی بود احساس کرد. دیدم زمانی را که با لبخندم لبخند زیبائی بر چهره خسته ات نشست و دنیایت سبز شدو با گریه ام دلت لرزید و طوفانی گشت. از همان لحظه فهمیدم که تنها در کنار این نگاه پرمهر و محبت است که احساس آرامش و خوشبختی خواهم کرد. دغدغهء روزمره ام ، بودن توست ! نفس کشیدنت .. ایستادنت .. خندیدنت .. مــــــــــادرم ♥ تو باشی و خدا ، دنیا برایم بس است ... مادر گلم برای تمام لحظه های سبز بودنت از تومتشکرم گرمای حضور نازنینت  همیشه با من خواهد بود . ...

خداوندا اگر بناست بسوزم طاقتم بده و اگر بناست بسازم قدرتم بده خداوندا تا دیروز دنبال دلیل می گشتم و امروز دنبال دل میگردم خداوندا بندگیت را تا پایان عمر با تمام نداشته هایم بندگی می کنم مرا ببخش ولی ای کاش روزی تو آدم بودی و من خدایت ... تا آن روز تو را به گناه شکستن دلم از بهشت اخراج می کردم و به زمین تبعید می کردم تا بدانی که این دنیا با آدمهایت چه بازیها که نمی کند. ...

از بزرگی پرسیدم خیلی سخت میگذرد چه باید کرد ؟ گفت خودت که می گویی سخت میگذرد ، سخت که نمی ماند پس خدا را سپاس که میگذرد و نمی ماند                                       به هیچکس و هیچ چیز در این دنیا وابسته نباش ، حتی سایه ات در زمان تاریکی تو را تنها می گذارد                       مرگ انسان زمانیست که ، نه شب بهانه ای برای خوابیدن دارد و نه صبح دلیلی برای بیدار شدن                       نسبت سطح بال زنبور به بدن او ، بسیار کم است با توجه به قوانین آیرودینامیک، پرواز ممکن نیست اما زنبور این را نمیداند و پرواز میکند . . .                       بزرگترين مصيبت براي يک انسان اينه ک...

بیست و ششم فروردین ماه سالروز ازدواج پدر و مادر منه . سالروز ازدواجتون مبارک این روز فرخنده و به یاد موندنی زندگیتون رو تبریک عرض می کنم و زندگی سراسر شادی،تندرستی و خوشبختی رو در پناه آقا امام زمان (عج) برای شما عزیزانم در کنار هم آرزو میکنم. ...

...

واقعاً چرا مجریای برنامه کودک همشون خاله‌ان؟ چرا هیچوقت عمه‌ها مجری برنامه‌های کودک نمیشن؟ عمه مگه چشه؟؟؟ مثلا عمه شادونه ...