روژینا سلطانیروژینا سلطانی، تا این لحظه: 16 سال و 10 ماه و 10 روز سن داره

وبلاگ شخصی روژینا سلطانی

مناجات نامه یه دانش آموز

1392/9/25 7:51
نویسنده : روژینا سلطانی
85 بازدید
اشتراک گذاری
پروردگارا سال گذشته هنگامامتحان خواستم تقلب کنم ، معلم از راه رسید ؛ رنگ از رخسارم پرید ؛ برگه امتحانیام را گرفت و کشید و آن را از هم درید و چنان کشیده ای به صورتم کشید که برق سهفاز از چشمم پرید و صدایش را مادرم در خانه شنید !

الهی سوگند به بلندای درختچنار و به ترشی رب انار ؛ ترحمی بنما بر این بنده بی مقدار ؛ بی کار و بی عار کهدمارش را برآورده روزگار !

ای خالق مدرسه و ای به وجودآورنده فرمول های حساب و هندسه ؛ ای خدای عزیزم ، بیزارم از این نیمکت و میزم ؛دانش آموزی سحر خیزم که هر روز صبح زود ساعت ۱۰ ازخواب بر می خیزم ؛ و روز های شنبه تا پنجشنبه اغلب از مدرسه می گریزم ؛ که منانسانی نحیفم و در کلاس درس بسیار ضعیفم ؛ اگر چه نزد معلم و دانش آموزان خیلیخوار و خفیفم ؛ ولی خارج از مدرسه به هرکاری حریفم !

ای خالق شهرستان های کرمان ویزد و رشت ؛ نمره انضباط مرا داده اند هشت ؛ دیگر به چه امیدی می توان سر کلاس درس نشست ؟ ؛ آنجاکه معلمهم نمیکند گذشت ؛ چه کنم اگر سر نگذارم به کوه و بهدشت ؟ ؛ الهی می دانی که من کیستم ؛ هرچند که دانش آموزی فعال و درس خوان نیستم ؛ولی چقدر عاشق نمره بیستم ؟!؟!

ای خالق آموزگار و ای سازندهمداد و خط کش و پرگار ، آن چنان هدایتم کن تا این معنی را بدانم که اگر معلم خودشدرس را میداند پس چرا از من میپرسد و اگر نمیداند چرا از دیگران و آن هایی کهمیدانند نمیپرسد ؟

ای آفریدگار خودکار بیک ؛سوگند به کتاب های شیمی و فیزیک ؛ و فرمول اسید اتانوئیک ؛ که مشتاقم به یک دستلباس شیک ؛ و از خوراکی ها آرزومندم به خوردن قیمه با ته دیگ ؛ ولی اگر نبود راضی ام به یکی دو سیخشیشلیک !

الهی از مدرسه بسیار دلتنگم ودر کلاس درس همیشه منگم و با دو ابر قدرت شرق و غرب یعنی بابا و معلم همیشه درجنگم ولی در ساعت تفریح بسیار زرنگم !!! اصن دروغ چرا ؟ حقیقت آن است که در یککلام برای خانه و مدرسه بسیار مایه ننگم 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)